گروه فرهنگ و هنر مشرق- فیلم«مردان خوب» آخرین ساخته شین بلک است که پیش از این او را برای کارگردانی فیلم « مردان آهنین 3 » میَشناختیم. بعد از آن اکشن ابرقهرمانی حالا بلک با ستارگانی مثل راسل کرو و رایان گاسلینگ با یک اکشن کمدی به پرده سینما برگشته است و به نظر میرسد پیشرفت فاحشی به نسبت فیلمهای قبلیاش داشته است. نظر منتقدان را درباره آخرین فیلم بلک بخوانید که امتیازش در سایت متاکریتیک 70 از 100 است.
*سالون – اندرو اوهایر: بنابر دلایل روشن و همچنین به لطف جریانی که در عمق فرهنگ ما وجود دارد، لسآنجلس بیش از هر شهر دیگر در دنیا حضور سینمایی داشته است. همه شهرها رهبران کالت دارند و قاتلین سریالی و مردمی که فکر میکنند ثروت سعادتمندی را برایشان به همراه میآورد اما دست کم وقتی صحبت از تصور جمعی سینمایی در میان باشد هیچ کدام از آن شهرها آن چیزها را به سبک لس آنجلس با یکدیگر ترکیب نمیکنند.
فیلمنامهنویس با سابقه هالیوودی، شین بلک به روشنی در اعماق قراردادها و سنتهای لس آنجلس فرو رفته است و همین فاکتور اصلی سرگرم کننده بودن کمدی زوج هنری او، «مردان خوب» است. البته من نمیخواهم ادعا کنم که این ماجرای دو نفره رایان گاسلینگ و راسل کرو-در لس آنجلس سال 1977-توهین آمیز، بیش از اندازه خشن و گاهاً ضداجتماعی نیست. آیا وجود یک تم را حس میکنید؟ به طور خلاصه باید بگویم، «مردان خوب» اساساً همان بازسازی «محله چینیها» به کارگردانی کوئنتین تارانتینو و با حضور بازیگران به روز شده است و کاستلو، در اینجا دو تن از شناختهشدهترین ستارگان مرد زمانه ماست.
*امپایر-جیمز وایت: «رفقای» این فیلم کمتر در یک رابطه عشق-تنفر و بیشتر در یک رابطه انزجار-ترس به سر میبرند. این دو مردهایی هستند که قطعا نباید با یکدیگر وقت بگذرانند. اما این زوج مضحکی است، کرو به شکل نخراشیدهای بامزه است، در حالی که کمدی فیزیکی باستر کیتون گونه گاسلینگ از هر چیز دیگری قابل توجهتر است.
اما در میان همه این دیوانگی، احساسات واقعی درون هر دو کاراکتر اصلی میجوشد. این کاراکترهای درب و داغان لزوما به قصد صیقل دادن لبههای تیز و برنده خود دست به کار نمیشوند. اما این فیلمی جدی هم است، کارگردان به تعمق در روند تکاملی آمریکایی در دهه هفتاد میپردازد و در زیر تجملات محو شونده سالهای پس از ترور کندی به دنبال حقیقت میگردد. گاهی اوقات شاید فکر کنید فیلم لقمه بزرگتری از دهان خود، با وجود پیرنگ در هم توطئهپردازی برداشته است، اما چنین چیزی به لطف فیلمنامهای سرحال در همکاری با آنتونی باگاروزی به خاصیت سرگرمکننده فیلم آسیب نمیزند. «مردان خوب» باعث میشود آرزو کنید کاش شین بلک فیلمهای بیشتری ساخته بود.
*گاردین-پیتر بردشاو: کرو در نقش جکسون هیلی بازی میکند، مردی سرسخت که به طور مستقل در زمینه گوشمالی دادن مردم مشغول است و آخرین طلاق او کاماش را تلخ کرده: ازدواج یعنی برای کسی که از اون متنفری یه خونه بخری.
رایان گاسلینگ در نقش هالند مارچ ظاهر شده، یک کاراگاه خصوصی که درآمد ثابتی از این راه دارد. شین در فیلمنامه خود با کنترل این دو و ثابت کردن اینکه علاقه زیادی به پرتاب کردن مردم به طرف پنجره های شیشهای دارد، صحنههای تیراندازی دنبالهدار و ساختگیای را تدارک دیده که که با یک یا دو انفجار اکشن به سبک قدیم همراه میَشوند. اما او همچنین دیالوگ را در سراسر فیلم زنده نگه میدارد. وقتی دو کاراکتر اصلی برای مدتی کوتاه تحت بازجویی یک پلیس قرار میگیرند او میگوید: من فقط در حال پیروی از دستورات هستم. بلک کمی به ما زمان میدهد تا حدس بزنیم چه جواب اسیدی در راه است و بعد رایان گاسلینگ میگوید: آره، خب، میدونی کی دیگه داشت فقط از دستورات پیروی میکرد؟ هیتلر.
*هالیوود ریپورتر-تاد مک کارتی: تقریباً در شش دقیقه ابتدایی «مردان خوب» به نظر میرسد شین بلک، جوئل سیلور و برداران وارنر موفق شدهاند تازگی گستاخانه و بامزه مجموعه اسلحه مرگبار و کیسکیس، بنگبنگ را از نو به تصویر بکشند و بعد در 110 دقیقه کسل کننده بعدی فیلم کاملاً معلوم میشود که این اتفاق نیفتاده است. گاسلینگ باریک، مضطرب و بینظم و دلقکوار که تنها احساس مسئولیت در برابر دخترش به بازی او انسجام میبخشد در مقابل کرو به وجود آورنده یک تناقض بسیار عمیق است. بازیگران اصلی یکدیگر را راضی و خرسند میکنند و لحظات خوبی خلق میکنند حتی اگر نویسندگی و کارگردانی مزد آنها را آنطور که باید کف دستشان نگذارد. به گزارش همشهری جوان، دو بستر بزرگ و نمایشی در لس آنجلس سال 1977 یادآور زمان، مکان و وضعیت ذهنی خاصی هستند که در اینجا برای رسیدن به حداکثر پتانسیل خود بیش از اندازه شلوغ و نامتمرکز جلوه میکنند. حاشیه صوتی فیلم با این حال به شکلی شگفت انگیز مثل یک ماشین زمان عمل میکند.
*سالون – اندرو اوهایر: بنابر دلایل روشن و همچنین به لطف جریانی که در عمق فرهنگ ما وجود دارد، لسآنجلس بیش از هر شهر دیگر در دنیا حضور سینمایی داشته است. همه شهرها رهبران کالت دارند و قاتلین سریالی و مردمی که فکر میکنند ثروت سعادتمندی را برایشان به همراه میآورد اما دست کم وقتی صحبت از تصور جمعی سینمایی در میان باشد هیچ کدام از آن شهرها آن چیزها را به سبک لس آنجلس با یکدیگر ترکیب نمیکنند.
فیلمنامهنویس با سابقه هالیوودی، شین بلک به روشنی در اعماق قراردادها و سنتهای لس آنجلس فرو رفته است و همین فاکتور اصلی سرگرم کننده بودن کمدی زوج هنری او، «مردان خوب» است. البته من نمیخواهم ادعا کنم که این ماجرای دو نفره رایان گاسلینگ و راسل کرو-در لس آنجلس سال 1977-توهین آمیز، بیش از اندازه خشن و گاهاً ضداجتماعی نیست. آیا وجود یک تم را حس میکنید؟ به طور خلاصه باید بگویم، «مردان خوب» اساساً همان بازسازی «محله چینیها» به کارگردانی کوئنتین تارانتینو و با حضور بازیگران به روز شده است و کاستلو، در اینجا دو تن از شناختهشدهترین ستارگان مرد زمانه ماست.
*امپایر-جیمز وایت: «رفقای» این فیلم کمتر در یک رابطه عشق-تنفر و بیشتر در یک رابطه انزجار-ترس به سر میبرند. این دو مردهایی هستند که قطعا نباید با یکدیگر وقت بگذرانند. اما این زوج مضحکی است، کرو به شکل نخراشیدهای بامزه است، در حالی که کمدی فیزیکی باستر کیتون گونه گاسلینگ از هر چیز دیگری قابل توجهتر است.
اما در میان همه این دیوانگی، احساسات واقعی درون هر دو کاراکتر اصلی میجوشد. این کاراکترهای درب و داغان لزوما به قصد صیقل دادن لبههای تیز و برنده خود دست به کار نمیشوند. اما این فیلمی جدی هم است، کارگردان به تعمق در روند تکاملی آمریکایی در دهه هفتاد میپردازد و در زیر تجملات محو شونده سالهای پس از ترور کندی به دنبال حقیقت میگردد. گاهی اوقات شاید فکر کنید فیلم لقمه بزرگتری از دهان خود، با وجود پیرنگ در هم توطئهپردازی برداشته است، اما چنین چیزی به لطف فیلمنامهای سرحال در همکاری با آنتونی باگاروزی به خاصیت سرگرمکننده فیلم آسیب نمیزند. «مردان خوب» باعث میشود آرزو کنید کاش شین بلک فیلمهای بیشتری ساخته بود.
*گاردین-پیتر بردشاو: کرو در نقش جکسون هیلی بازی میکند، مردی سرسخت که به طور مستقل در زمینه گوشمالی دادن مردم مشغول است و آخرین طلاق او کاماش را تلخ کرده: ازدواج یعنی برای کسی که از اون متنفری یه خونه بخری.
رایان گاسلینگ در نقش هالند مارچ ظاهر شده، یک کاراگاه خصوصی که درآمد ثابتی از این راه دارد. شین در فیلمنامه خود با کنترل این دو و ثابت کردن اینکه علاقه زیادی به پرتاب کردن مردم به طرف پنجره های شیشهای دارد، صحنههای تیراندازی دنبالهدار و ساختگیای را تدارک دیده که که با یک یا دو انفجار اکشن به سبک قدیم همراه میَشوند. اما او همچنین دیالوگ را در سراسر فیلم زنده نگه میدارد. وقتی دو کاراکتر اصلی برای مدتی کوتاه تحت بازجویی یک پلیس قرار میگیرند او میگوید: من فقط در حال پیروی از دستورات هستم. بلک کمی به ما زمان میدهد تا حدس بزنیم چه جواب اسیدی در راه است و بعد رایان گاسلینگ میگوید: آره، خب، میدونی کی دیگه داشت فقط از دستورات پیروی میکرد؟ هیتلر.
*هالیوود ریپورتر-تاد مک کارتی: تقریباً در شش دقیقه ابتدایی «مردان خوب» به نظر میرسد شین بلک، جوئل سیلور و برداران وارنر موفق شدهاند تازگی گستاخانه و بامزه مجموعه اسلحه مرگبار و کیسکیس، بنگبنگ را از نو به تصویر بکشند و بعد در 110 دقیقه کسل کننده بعدی فیلم کاملاً معلوم میشود که این اتفاق نیفتاده است. گاسلینگ باریک، مضطرب و بینظم و دلقکوار که تنها احساس مسئولیت در برابر دخترش به بازی او انسجام میبخشد در مقابل کرو به وجود آورنده یک تناقض بسیار عمیق است. بازیگران اصلی یکدیگر را راضی و خرسند میکنند و لحظات خوبی خلق میکنند حتی اگر نویسندگی و کارگردانی مزد آنها را آنطور که باید کف دستشان نگذارد. به گزارش همشهری جوان، دو بستر بزرگ و نمایشی در لس آنجلس سال 1977 یادآور زمان، مکان و وضعیت ذهنی خاصی هستند که در اینجا برای رسیدن به حداکثر پتانسیل خود بیش از اندازه شلوغ و نامتمرکز جلوه میکنند. حاشیه صوتی فیلم با این حال به شکلی شگفت انگیز مثل یک ماشین زمان عمل میکند.